سعدآبادین وبلاگنه خوش گلسسیز

سعدآبادین وبلاگنه خوش گلسسیز

خراسان رضوی -درگز - سعدآباد
سعدآبادین وبلاگنه خوش گلسسیز

سعدآبادین وبلاگنه خوش گلسسیز

خراسان رضوی -درگز - سعدآباد

سنگی که میزبان سر مقدس امام حسین شد

سنگی که میزبان سر مقدس امام حسین شد  

 

در «مشهد النقطه» شهر حلب که محل زیارت عاشقان اهل‌بیت است، سنگی است که سر مبارک امام‌حسین (ع) روی آن قرار داده شده و قطره خونی روی آن ریخته شد و مورد اهتمام مسلمانان قرار گرفت و از آن سنگ محافظت کردند.

روایت شده که بعد از اتمام جنگ «طَف» در کربلا، کاروان ابن زیاد به همراه اسرای واقعه طف به سمت شام حرکت کرد و در امتداد رود فرات از سرزمین‌های مختلفی رد شدند تا اینکه به حلب رسیدند و سر مبارک امام حسین(ع) را در آن موضع قرار دادند و مدتی را آنجا توقف کردند

 

 

مشهور است وقتی که اسرا و کاروان شام به این منطقه رسیدند، خانواده امام حسین (ع) اسیر شده بودند و سرهای مبارک در آن مکان مستقر شدند و سر مبارک امام حسین (ع) در سنگ مرتفعی قرار داده شد و یک قطره از خون پاک ایشان روی آن سنگ ریخته شد.

السلام علیک یا حسین ( ع) 

 

اربعین حسین تسلیت باد

اینک قریب چهل روز از غروب غم فزای شهادت شقایق‌ها می‌گذرد؛ و اینک از صدای نحص شلاق خزان بر پیکر آلاله‌ها، اربعینی می‌گذرد و اسارت، سیلی، غربت، فریاد و بیدارگری سهم حاملان پیغام قاصدک های عترت و عظمت شد.
از آن روز تا امروز چهل روز در سوگ ابرمردی نشستیم که حیات اسلام مدیون رگ‌های پاره پاره اوست. قصه سر و نیزه، قصه لب‌های خونین و قرآن، قصه سیلی و صورت گلگون کودک غمگین و تمام حقیقت هایی که هر سال از پرده چشمان ما می گذرد را شنیده ایم.

اربعینی با دختر کوچک حسین (ع) مهر را در آغوش گرفتیم، ناله زدیم، درد دل‌ها گفتیم و شکوه‌ها روانه کردیم. اربعینی از عمق جان، فریاد یا حسین کشیدیم، بر سینه زدیم و خنده را حرام کردیم.

کربلا؛ این خارستان خشک و بی‌آب، دریای انسانیت و کمال است، اقیانوس بی کرانه‌ای است که در آن گوهر همه عظمت‌ها و خوبی‌ها به رنگ مظلومیت، یافتنی است؛ اما غواص قهار می‌طلبد. و هر کدام به فراخور حالمان از کربلا، محرم، عاشورا و اربعین، برداشتی داریم و بر اساس آن قضاوتی ....

در زیارت اربعین پیرامون فلسفه آن آمده است: و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک عن الجهاله و حیره‌الظلاله: حسین علیه السلام خون قلبش را به آستان الهی هدیه داد تا بندگان را از ظلمت جهل و نادانی و حیرت گمراهی رهایی بخشد.

و شیعه همیشه و در تمامى روزهاى سوگوارى حضرت سیدالشهداء علیه ‌السلام و از آن جمله روز اربعین آن حضرت، در زیارت و اقامه ماتم و عزادارى کوتاهى نکرده و از اینجاست که امام حسن عسکرى ‏علیه‏‌السلام زیارت اربعین را از علایم ایمان شمرده است.

آرى، تنها زیارت اربعین سیدالشهداء علیه‏ السلام است که مؤمن خالص را از دیگران تمیز مى‏دهد، و دوستان اهل بیت‏ علیهم‏ السلام را از غیر آنان جدا مى ‌کند. و مؤمن واقعى کسى است که نگذارد آثار نهضت‏ حسین ‏علیه‏ السلام فراموش شود و در قدردانى و شرکت در هدف آن حضرت کوتاهى نورزد.

پیروان و دوستان امام حسین ‏علیه‏ السلام امیدوارند تا از این طریق مشمول این حدیث نبوى شوند که جابر بن عبدالله انصارى - از صحابه رسول خداصلى الله علیه و آله و سلم و نخستین زائر قبر حضرت ابا‏‌عبدالله در اولین اربعین سیدالشهداء روایت کرده است: «کسى که قومى را دوست دارد با آنها محشور مى ‌شود و کسى که عمل قومى را دوست دارد با ایشان شریک مى‌‏باشد».
 
دل‌هایمان بی‌تاب سالار شهیدان، و چشمانمان بر مظلومانه ترین شهادت تاریخ همواره درخشان و بارانی باد 

السلام علیک یا مظلوم کربلا 

آجرک الله فی مصیبه جدک یا صاحب الزمان

پیام تشکر

هم وطن و دوست گرامی و همه بازدیدکنندگان ارجمند  

 

ورود شما را به این وبلاگ خوش آمد گفته و امیدواریم آنچه را می خواستید یافته باشید . بدون تردید بازدید شما از وبلاگ و افزایش آمار بازدیدکنندگان و همچنین ارسال پیام های مملو از محبت شما باری سنگین بر دوش ماست که باعث شگفتی و شرمندگی در کاستی است.نمی دانم آمار بازدید از وبلاگ توسط شما اشتباه سیستم است یا واقعیه . اما نشان دهنده لطف دوستان و هم وطنان و همچنین علاقه و ارادت انسانهای شریف به اهل بیت (ع) و سرزمین مادری می باشد . 

بنابراین انتقاد و پیشنهاد و درخواست های شما باعث ارتقاء محتوی وبلاگ خواهد شد . امیدواریم در آینده نزدیک بتوانیم با هم دیگر با درج مطالب مستند تاریخی و اجتماعی و غیره در شناساندن دیارمان به ایران و جهان گامهای مفیدی برداریم . 

باز هم از کلیه عزیزانی که از اقصی نقاط ایران عزیز با ما در ارتباط هستند کمال تشکر و امتنان را داریم . در پناه حق باشید  

فریاد لبیک یا حسین زنان قبیله بنی اسد

بسیاری از بازدید کنندگان گرامی در خصوص عکسهای وبلاگ روز سوم امام حسین خصوصا" زنان قبیله بنی اسد سوالاتی داشتند که پاسخ به شرح ذیل تقدیم می گردد . 

در 13 محرم الحرام زنان قبیله بنی اسد طبق یک رسم تاریخی چندصد ساله وارد حرم امام حسین (ع) شده و به عزاداری پرداختند.

به گزارش مهر از کربلا، زنان قبیله بنی اسد، قبیله ای که 3 روز بعد از عاشورای سال 61 هجری و به شهادت رسیدن امام حسین (ع) برای انجام مراسم کفن و دفن امام حسین (ع) و یارانش وارد کربلا شده بودند، 14 قرن پس از آن روز تاریخی در یک حرکت نمادین باز هم وارد حرم امام حسین (ع) شده و آن را برای عزاداری قرق کردند.

زنان این قبیله در حالی که زنبیل‌های حصیری بر سر داشته که در داخل آن کفن و بوریا وجود دارد  بر سر و صورت زنان وارد حرم امام سوم شیعیان جهان شده و با فریادهای خود شهادت آن امام همام را به پیامبر اکرم (ص) و خاندان مطهرش تسلیت می گویند. 

  

در دستان این زنان دست‌نوشته هایی به چشم می خورد که روی آن نوشته شده «ابد والله یا زهراء ما ننسی حسینا» (یا زهرا ما هرگز حسین تو را فراموش نخواهیم کرد).

خادمین حرم امام حسین (ع) برای عزاداری زنان قبیله بنی اسد ضریح حرم امام حسین (ع) و تمام محوطه بیرونی آن را قرق کرده تا زنان این قبیله بتوانند کاملا دور ضریح طواف کنند.

قرق حرم امام حسین (ع) برای زنان سالی یک بار و در زمان حضور زنان این قبیله تاریخی در حرم امام حسین (ع) اتفاق می افتد.

به گزارش مهر، بنی اسد،نام تیره‏ ای از قبایل عرب،از فرزندان اسد بن خزیمه بن مدرکه است، این قبیله‏ توفیق و افتخار دفن پیکر مطهر حضرت سید الشهدا و انصار آن حضرت را پس از واقعه‏ کربلا در سال ۶۱ ه.ق داشتند. جمعی از اصحاب، علما، شعرا و زعمای امامیه از این قبیله‏ برخاسته‏ اند. برخی از همسران پیامبر اکرم‏«ص‏» نیز از همین قبیله بوده‏ اند. این قبیله درسال ۱۹ هجری از بلاد حجاز به عراق رفته، در کوفه و غاضریه از نواحی کربلا سکونت‏ کردند.از قبایل سلحشور عرب محسوب می‏گردند.  

 

 

هنگام بنای کوفه، این قبیله محله‏ خاصی را در جنوب مسجد کوفه به خویش اختصاص دادند. در سال ۳۶ هجری در جنگ‏ جمل، با علی‏«ع‏» بیعت کردند و در کنار آن حضرت جنگیدند. در قیام عاشورا در سال ۶۱ به سه دسته تقسیم شدند: موافق با حضرت و مخالف و بی‏ طرف. حبیب بن مظاهر، انس‏ بن حرث، مسلم بن عوسجه، قیس بن مسهر، موقع بن ثمامه و عمرو بن خالد صیداوی از سران موافق بودند و حرملة بن کاهل اسدی، قاتل طفل شیر خوار، از سران مخالف بود. گروهی از دسته سوم(بی‏طرف ها) پس از شهادت امام حسین«ع‏»، زنانشان بر میدان جنگ گذر کرده‏ و اجساد را دیدند و تحت تاثیر قرار گرفتند و به سرزمین خود رفته، مردان را جهت دفن‏ اجساد، خبر کردند. ابتدا زنان بیل و کلنگ به دست گرفته به طرف کربلا روان شدند. پس ازمدتی وجدان مردان بنی اسد بیدار گشت و به خود آمدند و به دنبال زنان راه افتاده به دفن‏ اجساد امام و یارانش پرداختند.در این هنگام امام سجاد (ع) بصورت ناشناس در جمع آنان حاضر و یکی یکی بدنها را به بنی اسد معرفی کرده و آنها بدنها را دفن می کردند. پس از دفن شهدا حضرت امام سجاد(ع) خود را به آنان معرفی کردند. فداکاری افراد این قبیله سبب شهرت آنان شد و از آن پس شیعیان به‏ نظر احترام و محبت به قبیله بنی اسد می‏ نگرند. دوستان گرامی و ارجمند : خواهشمندم جهت درک و شناخت مصائب امام مظلوممان حسین (ع) کتاب 1- سوگنامه آل محمد تالیف آقای محمدی اشتهاردی یا 2- قصه کربلا تالیف آقای نظری منفرد را برای یکبار مطالعه نمایید . متشکرم

امان از دل زینب

 

 

خوان پنجم زینب(س)، کربلاست. او خوب می‌داند این کاروان به کجا می‌رود. او بارها از زبان برادر شنیده است که این کاروان، ‌در خون لنگر می‌اندازد و در ساحل شهادت می‌آرامد و راهی را که برادر با سر می‌رود، خواهر با پا باید ادامه دهد؛ راهی که شهادت آغاز آن است و اسارت کمال‌بخش آن. خوب می‌داند که ساحل فرات، دریای تشنگی است. خوب می‌داند بوسه‌گاه پیامبر، میزبان خنجر خواهد شد و در غروبی تلخ باغ نبوت، لگدمال پاییز می‌شود. خوب می‌داند که داغ‌دار و بی‌یار، پرستار بیماری تب‌دار و کودکانی سوگوار خواهد بود؛ با راهی نیمه‌تمام که تا «شام» ‌بر شترانی لنگ و هم‌سفر دژخیمانی سیاه‌دل، باید طی شود. و این همه را می‌داند و می‌ماند در تمام این لحظه‌های داغ و درد، بی‌اخمی بر جبین و تردیدی در «راه»، پا به پای شهادت می‌رود و شگفتا همراه برادر بر سر هر شهید حاضر می‌شود و تسلای خاطر برادر می‌گردد. تنها در شهادت دو جگرگوشه‌اش در خیمه می‌ماند تا برادر را در هنگامه حمله پاره‌های قلبش شرمنده نبیند. خوان ششم، کوفه است؛ با کوچه‌هایی آشنا و فضایی که در آن هر صبحگاهی طنین‌ گرم اذان پدر، معطرش می‌ساخت، اینک میزبان ۷۲ سر، ۷۲ آفتاب و در تعبیر سیاه‌اندیشان، ۷۲ «خارجی»‌است، در آستانه شهر همه به تماشا آمده‌اند، زنان آراسته و پای‌کوبان و شهر آذین بسته و آماده. زینب(س) از این خوان نیز به سلامت می‌گذرد، درحالی‌که صدای شکستن استخوان غرور در زیر پتک فریادش، همه کوچه‌پس‌کوچه‌های کوفه را پر کرده است. خوان هفتم و دشوارترین خوان، شام است، پایتخت جنایت و غرور، سرزمین زراندوزی‌ها و کینه‌توزی‌ها. آنجا که ۴۲ سال تزویر معاویه،‌اندیشه‌ها را به خواب کشانده است و دل‌ها را نیز، آنجا که سرها را با زر خرید‌ه‌اند و سرکشان و آزادگان را از لب تیغ آب داده‌اند. شام شکاننده‌ترین خوان است. ویرانه‌ای که رقیه می‌گیرد. تشتی که لبان برادر را در زیر ضربه‌های چوب برادر می‌نشاند و کوچه‌هایی که آن‌قدر فاجعه‌انگیز و رنج‌آورند که وقتی از آخرین بازمانده سلسله امامان پرسیدند، کدام صحنه از مجموعه صحنه‌هایی که بر اهل بیت(ع) گذشت دشوارتر بود، سه بار غمگنانه سرود: الشام، الشام، الشام! زینب(س) فاتح هفت خوان است و فاتح همه فردا. همه آنان که ره‌پوی جاده روشن، اما پرسنگلاخ و خطرخیز حقیقت‌اند، به شناخت زینب(س) نیازمندند و او در مشرق صبوری ایستاده است با سرانگشتی که راه را نشان می‌دهد و چشمانی خیس که دشت همه‌قلب‌ها را میهمان طراوت و باروری خواهد ساخت. زینب(س) بارانی است که بر همه هزاره‌ها خواهد بارید و هر آن‌کس که این باران را درنیابد شکفتن و رُستن نخواهد دید. زینب(س) تنها، آموزگار صبوری نیست که همه ارزش‌های و عظمت‌ها یکجا در سیرت و سیمای او نشسته است، آنگاه که سخنان گرم و ستم‌سوزش در کوفه شعله‌ها افروخت،‌امام سجاد(ع) در خطابی که جغرافیای روح زینب را می‌نمایاند، فرمود: «خدا را سپاس‌گزار که عقیله، بنی‌هاشم‌هستى.» زینب عقیله قبیله نور است و دانای رازدان طریق معرفت و عشق و آنان که با اویند، هرگز راه گم نمی‌کنند و در راه نمی‌مانند و قافله قلب و اندیشه خویش را از کربلا تا شام و از شام تا دوست، از همه عقبه‌ها و خطرگاه‌ها خواهند گذراند .  السلام علیک یا زینب کبری